سلام
این شعر یه تسویه حساب شخصیه با یه سری از دوستان عزیزم که میان شعرامو میخونن ولی یه
جورایی نظراشون غیر قابل تحمله....
مسخره ام میکنن
مسخره ام میکنن و شعرامو بازی میدونن
یا که طعنه میزنن وقتی اونارو میخونن
اما این دلیل نمیشه که دیگه تموم کنم
نمیخوام کم بیارم شعرامو مهر و موم کنم
مسخره ام میکنن و بهم میگن دیوونه ای
از همه دنیا بریدی دنبال بهونه ای
اما من بازم میخوام بگم که عشق مزخرفه
میگم از تلخیهای عشق و نمیمونم خفه
مسخره ام میکنن و مخالفند با قصه هام
حدسشون اینه که رویایی ام عین بچه هام
اما تو شعرای من یه عالمه حقیقته
توی هر قصهء من عشقای الان غلطه
مسخره ام میکنن و سراشونو تکون میدن
اما تاثیری نداره روی من هر چی میگن
من دارم واسه خودم واسه دلم شعر میذارم
اگه شعر نگم میپوسم بخدا کم میارم
مسخره ام میکنن و شعرامو باور ندارن
همونایی که تا خرخره تو عشق گرفتارن
هی میگم عشق چی چیه اینا همش توهمه
گوش نمیدن حق دارن عشق که میاد حواس گمه
مسخره ام میکنن و دیوونه میدونن منو
منی که تجربه کردم غم تلخ رفتنو
هیچ خیالی نیست برام چون میدونم عشق کلکه
عاشقی برای دختر حکم یک عروسکه
نظرات شما عزیزان:
ناهيد
ساعت8:38---19 فروردين 1391
سلام عزيزم...كي جرات كرده مسره ات كنه فقط اونو نشون من بده شما ديگه كاريت نباشه
|